تاکسی ران ها !
و این تاکسی های مزاحم و فقط و تنها فقط "سود طلب" !
پریروز داشتم با ماشین از یه خیابونی رد می شدم !
خلاصه جونم براتون بگه که هیمنجور که داشتیم رد می شدیم رسیدیم به یه چهار راهی که نسبتا ترافیکش سنگین بود و ما قصد نداشتیم پشت این چراغ بایستیم ! و قصد داشتیم با پیچیدن به خیابون سمت راست از ترافیک دو بشیم ...
اومدم بپیچم به خیابون سمت راست که ناگهان یه تاکسی اومد و سر پیچ ایستاد ! در حالی که اگر میخواست سر پیچ نایسته و سمت راست رو برای گردش به راست باز بگذاره فقط یک ماشین عقب می افتاد !
یعنی فقط برای این که توی صف ماشین ها یه خط جلوتر باسته راه منو 4-5 تا ماشین دیگه که قصد داشتیم به راست بپیچیم رو بست !
من هم که این بی خیالی و خودخواهی رو از جانب این راننده احمق دیدم یابوم پکید (عصبی شدم) و شروع کردم به بوق زدن (که به خاطر الودگی صوتی که ایجاد میشد کار من هم اشتباه بود) و چراغ زدن بلکه این راننده تاکسی احمق حداقل یکم تلاش کنه راه پشت سرشو باز کنه ! ولی خوب تلاش بیهوده ای بود .
اخر سر از لجم زدم دنده یک و اروم رفتم جلو و یه دفعه یه گاز دادم که تاکسیه رو پروند جلو و راهم باز شد ! (در واقع راننده تاکسی داشت لجبازی میکرد) .
قبلا هم از این تاکسی ها که حدود 60 درصدشون بی شعوراند چیزایی دیده بودم و این باعث شد که امروز علیهشون مطلبی بنویسم !
- حتما دیدید که وقتی تو یه خیابون با سرعت نسبتا زیاد پشت تاکسی دارید میرید و یه دفعه متوجه میشید که راننده تاکسی وسط خیابون میزنه رو ترمز و بدون توجه به اینکه پشت سرش صفی از ماشین ها باید صبر کنن تا حضرت آقا مسافرشو با خیال راحت سوار کنه ! در حالی که اگر مثلا 5 متر جلوتر بره یه جای توقف خوب (یا حداقل بهتر) گیرش میاد .
- حتما شده گاهی کنار خیابون منتظر بمونید که مثلا دوستتون بیاد ! مطمئنم دیوونه شدین از بس تاکسی های میان و با بوق زدن اعصابتونو خط خطی میکنن !
- حتما دیدید که سر این میدون های اصلی و پر ترافیک شهر چطور راه رو باریک باریک میکنن ! اینقدر که 3 تا لاین تاکسی ایستادن تو ورودی هر خیابون ! و یه لاین رو زحمت کشیدن باز گذاشتن واسه باقی ماشین ها !
- تا حالا شده بین دو تا راننده تاکسی گیر بیوفتین و از اینور و اونور بکشنتون !!؟ من یه بار اینجوری شدم ! حس خوبی نیست !
من سنگین ترین تصادفی که کردم با یه راننده تاکسی بوده ! که حدود 700 هزارتومن خرج رو دستم گذاشت ! موقعی که تصادف کردم همگی کسایی که صحنه تصادف رو دیدن راننده تاکسی رو مقصر دونستند ! حتی خود مرتیکه ریشو (راننده تاکسی رو میگم) میدونست مقصره و اومده بود پیش من و از بد بختی و فلاکت زندگیش تعریف میکرد تا بلکه من خسارت کمتری ازش بگیرم ! ولی با کمال تعجب افسر اومد و منو مقصر کرد و خلاصه اون راننده تاکسی هم با وقاحت تموم وقتی فهمید مقصر رو من تعیین کرده تمومی خسارتش رو از من گرفت !!! (موقعی که تصادف شد به خاطر اینکه ماشین ها بهتر عبور کنن کمی ماشین ها رو جابجا کردیم ولی افسر فکر کرد که ماشین ها جا به جا نشده اند و داره صحنه اصلی تصادف رو میبینه . واسه همین به اشتباه افتاد) .
خلاصه اینو گفتم شاید اینایی که من میگم از روی غرض ورزی باشه . ولی خداییش از قبل از تصادف هم همیشه از فرهنگ این تاکسیرون ها شاکی بودم .
پریروز داشتم با ماشین از یه خیابونی رد می شدم !
خلاصه جونم براتون بگه که هیمنجور که داشتیم رد می شدیم رسیدیم به یه چهار راهی که نسبتا ترافیکش سنگین بود و ما قصد نداشتیم پشت این چراغ بایستیم ! و قصد داشتیم با پیچیدن به خیابون سمت راست از ترافیک دو بشیم ...
اومدم بپیچم به خیابون سمت راست که ناگهان یه تاکسی اومد و سر پیچ ایستاد ! در حالی که اگر میخواست سر پیچ نایسته و سمت راست رو برای گردش به راست باز بگذاره فقط یک ماشین عقب می افتاد !
یعنی فقط برای این که توی صف ماشین ها یه خط جلوتر باسته راه منو 4-5 تا ماشین دیگه که قصد داشتیم به راست بپیچیم رو بست !
من هم که این بی خیالی و خودخواهی رو از جانب این راننده احمق دیدم یابوم پکید (عصبی شدم) و شروع کردم به بوق زدن (که به خاطر الودگی صوتی که ایجاد میشد کار من هم اشتباه بود) و چراغ زدن بلکه این راننده تاکسی احمق حداقل یکم تلاش کنه راه پشت سرشو باز کنه ! ولی خوب تلاش بیهوده ای بود .
اخر سر از لجم زدم دنده یک و اروم رفتم جلو و یه دفعه یه گاز دادم که تاکسیه رو پروند جلو و راهم باز شد ! (در واقع راننده تاکسی داشت لجبازی میکرد) .
قبلا هم از این تاکسی ها که حدود 60 درصدشون بی شعوراند چیزایی دیده بودم و این باعث شد که امروز علیهشون مطلبی بنویسم !
- حتما دیدید که وقتی تو یه خیابون با سرعت نسبتا زیاد پشت تاکسی دارید میرید و یه دفعه متوجه میشید که راننده تاکسی وسط خیابون میزنه رو ترمز و بدون توجه به اینکه پشت سرش صفی از ماشین ها باید صبر کنن تا حضرت آقا مسافرشو با خیال راحت سوار کنه ! در حالی که اگر مثلا 5 متر جلوتر بره یه جای توقف خوب (یا حداقل بهتر) گیرش میاد .
- حتما شده گاهی کنار خیابون منتظر بمونید که مثلا دوستتون بیاد ! مطمئنم دیوونه شدین از بس تاکسی های میان و با بوق زدن اعصابتونو خط خطی میکنن !
- حتما دیدید که سر این میدون های اصلی و پر ترافیک شهر چطور راه رو باریک باریک میکنن ! اینقدر که 3 تا لاین تاکسی ایستادن تو ورودی هر خیابون ! و یه لاین رو زحمت کشیدن باز گذاشتن واسه باقی ماشین ها !
- تا حالا شده بین دو تا راننده تاکسی گیر بیوفتین و از اینور و اونور بکشنتون !!؟ من یه بار اینجوری شدم ! حس خوبی نیست !
من سنگین ترین تصادفی که کردم با یه راننده تاکسی بوده ! که حدود 700 هزارتومن خرج رو دستم گذاشت ! موقعی که تصادف کردم همگی کسایی که صحنه تصادف رو دیدن راننده تاکسی رو مقصر دونستند ! حتی خود مرتیکه ریشو (راننده تاکسی رو میگم) میدونست مقصره و اومده بود پیش من و از بد بختی و فلاکت زندگیش تعریف میکرد تا بلکه من خسارت کمتری ازش بگیرم ! ولی با کمال تعجب افسر اومد و منو مقصر کرد و خلاصه اون راننده تاکسی هم با وقاحت تموم وقتی فهمید مقصر رو من تعیین کرده تمومی خسارتش رو از من گرفت !!! (موقعی که تصادف شد به خاطر اینکه ماشین ها بهتر عبور کنن کمی ماشین ها رو جابجا کردیم ولی افسر فکر کرد که ماشین ها جا به جا نشده اند و داره صحنه اصلی تصادف رو میبینه . واسه همین به اشتباه افتاد) .
خلاصه اینو گفتم شاید اینایی که من میگم از روی غرض ورزی باشه . ولی خداییش از قبل از تصادف هم همیشه از فرهنگ این تاکسیرون ها شاکی بودم .
+ نوشته شده در جمعه ششم اسفند ۱۳۸۹ ساعت 17:52 توسط احسان
|